سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وصیت نامه شهدا
نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اردیبهشت 29 توسط خادم الشهدا

بسم الله الرحمن الرحیم 

والذین جاهدوا فینا لتهدینهم سبلنا : کسانیکه در راه ما جهاد می کنند از راههایی آنها را هدایت می کنیم .

با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی ، و با سلام و درود برشهیدان صدراسلام تا کنون از کربلا تا ایران . در روز قیامت فرشتگان مرحبا گویان به استقبال مجاهدین راه خدا با شمشیر بخون آویخته از درب مخصوص «باب المجاهدین» وارد بهشت می شوند ، می روند و هر آنکه جهاد در راه خدا را به همراه امام عدل را ترک کند لباس خواری و ذلت پوشیده و در زندگی تنگدست و نیازمند گردد و دینش از بین برود .

پدرم هرکه در وقت مرگ ، وصیت خود را کامل نکند در مروت او نقصانی وجود دارد و به شفاعت نائل نشود . مادر مهربانم مواظب باش کار امروز را به فردا مینداز .

پدر و مادر من با آگاهی و اعتقاد به جبهه می روم و امیدوارم که نگران بنده نباشید چون با دشمنان خدامی جنگم و سرباز اسلام هستم ومن جبهه و جنگیدن در راه خدا را بر هر امرر دیگری ترجیح می دهم برای من ناراحت نباشید و به عبادت وتقوا و نماز خود پایدار وفادار باشید .




نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اردیبهشت 29 توسط خادم الشهدا

بسم الله الرحمن الرحیم


با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی، ما در جبهه‌ی حــــــــق و باطل هستیم دشمــــــــــن کافر را به درک واصل می‌کنیم. لحظه به لحظه احساس شهادت را در خود می‌بینـــم چون لایق شهادت نیستم اما خدای بزرگ توبه‌پذیر است. پشت به دشمن کردن ننگ و ذلت آخرت است. پدر و مادرم برای من ناراحت نباشید ما این راه که آمده‌ایم، راه حسین (ع) است و شناختـــــه شده است. سلام بر روحانیون مبارز، سلام بر مستضعفین، سلام بر کشاورزانی که برای اسلام محصول تولیـــــــــد می‌کنند. شعار ما شعار عزت و شعــــــار یاحسین (ع) است. دوستان عزیز جهاد در راه خدا یک نعمت الهی است که نصیب هر کسی نمی‌شود.

والسلام




نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اردیبهشت 29 توسط خادم الشهدا

بسم الله الرحمن الرحیم


از این که خداوند به شما منت نهاده و فرزندان خود را جهت پشتیبانی از اسلام به جبهه‌هـای نبرد حق علیه باطل فرستاده‌اید، شاد باشید. اگر نظر لطف خداونـد شامل حال گردید و در راه اسلام شهید شدم ، برای من گریه نکنید و صبور باشید و هم‌چنان که فرزندان شما مرگ سرخ را انتخاب کرده‌اند ، شما نیز برادران و پدران و مادران و خواهران شهـدا صبر سرخ را برگزینید و کیست که نداند کار شما سخت و دشوارتر از کاری است که فرزندان شما با مرگ کردند و با تمام وجودم از همه می‌خواهم که تقوای خدا را در هر حال فراموش نکنند و این قدرت معنوی و خدادادی را حفظ کنید باشد که خداوند با صابران و متقین است. هرگـز مپندارید آن‌هایی که در راه خدا شهید شدند کشته شدند؛ بلکـه آن‌ها زنده‌ هستند و نزد پروردگارشان روزی دریافت می‌کنند. همه از خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم. خدایا از سر گناهانی که مرتکب شده‌ام و از سر خطایی که انجام داده‌ام، درگذر. خدایــا بدین‌گونه تو را به یاد می‌آورم به تو نزدیکی می‌جویم. وجودت به پیشگاهت شفیع می‌آورم. خدایا به لطف خودت مرا به جوار قربت نزدیک ساز. خدایــــــا توفیق عطا کن که شکر تو را به جا بیاورم. خدایـا من را به یاد ذکر خویش انداز. خدایا با آن حالت که یک نفر فروتن به خاک افتاده، از تو درخواست می‌کنم که از من درگذری و مرا مشمول رحمت خود کنی. خدایا روش سوال من چون درخواست کسی است که فقر کارد را به استخوانش رسانده باشد و مسئله‌ی سوال من آن کس که در سختـــــــی‌ها طاقت‌فرساست . خدایـــــا مهرت غالب و قدرتت جاری است . با این وضع فرار از حوزه فرمانرواییت میسر نخواهد بود . بنابراین جز او کسی را ندارم که گناهان مرا ببخشد . کارهای ناستوده‌ام را پوشیــــــده دار و اندکی از عمل زشت مرا به زیبا مبدل کن . خدایــا گناهانی که پرده عصمت را می‌درد و شکرین عقوبت و عذاب را بر آدمی فرو می‌ریزد ؛ نعمت‌ها را دگرگون می‌سازد و دعا را محبوس می‌دارد و بدی را نازل می‌کند و امید را قطع می‌کند ، بر ما ببخشایید. مادر مرا حـلال کن چون قصد دارم در حمله شرکت نمایم اگر چه شش ماه هم طول بکشد . نگران نباشی مادرم خوشحال باش که فرزندت در این زمان به رهبـــــری امام بزرگوار این نایب بر حق حجت ابن حسن العسکری در جبهه علیـه کفار می‌جنگد و دعا کن که خبر شهادت مرا بشنوی تا در دنیا و آخرت سرافراز بمانی .
                                                               والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته




نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اردیبهشت 29 توسط خادم الشهدا

&     اِنَّ اللهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمْ الُجّنَّة (آیه 111 سوره توبه) بدرستیکه خداوند ، جان و مال اهل ایمان را ، به بهای بهشت خریده است .

    &     اِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبیناً (آیه 1 سوره فتح) از خداوند بزرگ ، فتح و پیروزی حق بر باطل را طلب می‌کنم و به یقین می‌دانم که فتح از آنِ اسلام است .

    &  اَللّهُمَ اهْدِنی مِنْ عِنْدِکَ : خداوندا هدایتم نزد توست . تو که انبیا و ائمه عظام(س) و رهبران خود را یکی پس از دیگری برای هدایت ما فرستادی ، و من یقین دارم که آنان لایق و سزاوار اطاعتند و ما موظّفیم که از دستوراتشان اطاعت کنیم .

& وَ اَفِضُ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ : و از فضلت بر من ببخش . همانا ، این فریضه‌ای از جانب تو بر من است که در جهاد در راه تو ، شرکت نمایم و فضل و بخشش تو را در میدان جنگ ببینم .

& وَ اَنْشُر عَلَیَّ مِنْ رَحْمَتِکَ : و رحمتت را بر من بگستران . بدرستیکه رحمت واسعه تو در این است که توفیقم دهی در راهت ، شهید شوم و با شهادت خود ، رحمتت را ، انتشار دهم .

& وَ اَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْ بَرَکاتِکَ : و برکاتت را بر من فرود آر . و من از تو ، نعمت و برکت شهادت را برای خود ، مسئلت می‌نمایم و از شما می‌خواهم که اگر لطف خدا شامل حال بنده شد و به رحمت ایزدی پیوستم ، نصایح و وصیتّهایم را که در این صفحه مندرج و مذکور است ، بخوانید و بدان عمل نمائید .

ابتدا چند وصیّت به خانواده و بستگانم :

         1ـ اگر جسدم را یافتید ، مرا در کنار شهید «مصطفی قاسم‌پور» به خاک بسپارید و اگر آنرا نیافتید و یا به اسارت رفتم ، هیچگونه نگرانی به خود راه ندهید و همچنانکه قبلاً نیز متذکّر شده‌ام برایم سیاه نپوشید و صورت خود را نخراشید .

         2ـ از فرزندانم می‌خواهم دیون و بدهی‌هایی که میزان و مقدار آنها را در دفتری که در منزل است و برایتان مشخص کرده‌ام ، به عنوان ردّ مَظالم به صاحبانشان پرداخت نمائید و در خصوص اموال و اولاد شما وارثین مطابق دستورات شرع مبین اسلام رفتار کنید که غیر از آن نه من راضیم و نه خدای من راضی است !

         و امّا بعد لازم می‌دانم که چند وصیّت را برای عُموم بگویم :

         1ـ بنده در زندگیم ، از اوّل بچگی با اطلاع اهل محل ، همواره در امور خیریّه شرکت نموده و مردم را به فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» دعوت و خود و آنان را از مُحرَّمات و تخلّفات معمول ، منع کرده و و بارها نیز به شرکت در میادین رزم ، افتخار حضور یافته‌ام ، خویشتن را مکلَّف به اجرای اوامر الهی و دستورات پیغمبر بزرگ اسلام(ص) و ائمه اطهار(س) و رهبر عزیزمان «حضرت امام خمینی» دانسته‌ام ، چرا که بنده بهتر از همه چیز «امر به معروف و نهی از منکر» را با فضیلت می‌بینم و بر این که این جنگ ، هم نوعی جهاد کفایی است به خوبی واقفم و برای رفع این مسئولیّت مَفروض ، قدم به قدم ، به جبهه‌ها اعزام گشته و از خداوند متعال می‌خواهم که توفیقم دهد در این جنگ از اوامر وی کوتاهی نکنم و آنچه را که برایم مُقدَّر و مُقرّر فرموده است ، عطا فرماید ، چرا که من راضی به رضایت اویم .

         2ـ از خداوند بزرگ ، برای جمیع امّت شهید پرور و اخوان و فامیلها و اهل قریه و طایفه‌ها و برای هموطنان شریف ملّت ایران ، امیّد نجات و رستگاری دارم و از آنان می‌خواهم که راه شهیدان را که تنها راه اولیاء و انبیا الهی است را کاملاً ادامه دهند و مطابق دستور رهبر کبیرمان که فرمودند : «ما مرد جنگیم و از جنگ نمی‌هراسیم» عمل کنند و برای رضایت خداوند سبحان نسبت به رهبری و اطاعت از اوامر ایشان کوتاهی و عناد نورزند و با جان و مال در خدمت وی بوده و در راه خدا جهاد کنند .

         3ـ و امّا شما ای شنوندگان عزیز و خوانندگان محترم ، به منظور شرکت در نبرد حق علیه باطل و پیکار در راه خدا به جبهه‌ها بشتابید که رضایت خداوند و خشنودی شهیدان در آن است ، و هرگز اجازه ندهید که اهل کفر بر گروه ایمان غلبه کنند و کاری نکنید که اسلام و اسلامیان در برابر آنان ضعیف گردند بلکه کاری کنید که پرچم « لا اِلهَ اِلاَّ الله ، مُحَمَّداً رَسُولَ الله(ص)» را از دولت مقدّس ولایت فقیه اَخذ و آنرا به انقلاب عظیم و ولایت کریمة حضرت آقا امام‌زمان(عج) متصل و منتهی سازید .

«خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی(عج) ، خمینی را نگهدار»

به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

                                                                      والسلامحاج علیرضا قاسم‌پور

                                                                                 15/3/1362




نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اردیبهشت 29 توسط خادم الشهدا

بنام‌خدای‌احمد(ص)، بنام‌خدای‌علی(ع)، بنام‌خدای‌حسن(ع) ، بنام‌خدای‌حسین(ع)و بنام خدای 72 تن شهدای حزب جمهوری اسلامی و سلام بر تو ای امام عزیز ، ای خمینی کبیر و ای وارث خون حسین(ع) و سلام بر تو ای بهشتی شهید ، ای که امام تو را سیّدالشهدای انقلاب نامید . اینک بنام‌خداوندکریم ، وصیّتم را شروع می‌کنم . شاید ،که این ‌آخرین ‌و کاملترین‌ سخنانم باشد که بر زبان می‌آورم ، لذا در آغاز ، روی سخنم با پدر و مادر و برادران و خواهرانم است .

 ای عزیزان : مبادا در شهادتم ناراحت شوید . مبادا برایم شیون و زاری کنید . مبادا برای من سیاه بپوشید که از این کارها منافقین ، سوء استفاده کرده و تبلیغات منفی انجام می‌دهند . مادر عزیزم ، جسدم را تو خود در قبر بگذار و اصلاً گریه نکن تا درسی باشد برای مادران دیگر !

پدر عزیزم : می‌خواهم که تو در میان مَحلِّه و بازار ، طوری رفتار کنی که نگویند پسرش را از دست داده ، بلکه بگویند ، فرزندش به حجله دامادی رفته است و شما خواهران و برادران ، طوری میان دوستانتان رفتار کنید که دیگران ، به فیض شهادت پی ببرند . حال ، روی سخنم با امام عزیزم می‌باشد . ای امام کبیر ، به خدای محمود و احمد و محمّد(ص) ، قسم که هرگز بجز راه تو راهی پیشه ننموده و جز احادیث پیامبران ، که همان گفته‌های گهربار خودت می‌باشد ، به چیزی فکر نکرده‌ام . و اکنون که در جبهه هستم ، تنها آرزویم این است که به خدمتت آمده و دستت را ببوسم و بر این بوسه افتخار نمایم . و در پایان با شما امّت همیشه در صحنه ، سخنانی دارم که ای عزیزان اسلام و امام : ای کسانی که با وحدت خود ، پشت آمریکا و سران جنایتکار شرق و غرب را به خاک سیاه مالیده‌اید و ای عزیزان ، که به قول امام ، اسلام ، جز چند برهه از صدر خویش ، چنین جوانانی به خود ندیده است . ای شیران روز و زاهدان شب و ای پاکبازان اسلام ، از شما می‌خواهم همچنانکه تا به حال پشتیبان اسلام و امام بوده‌اید ، حالا هم بیش از پیش ، به کمک امام عزیز ، به رزم خود با سران کفر جهانی ادامه دهید ، مبادا فکر کنید انقلاب پیروز گشت و کارمان تمام شده است ، نه ، بلکه تازه اوّل کار است و باید دستها را بالا زد و مردانه به میدان آمد و در راه اسلام و امام ، جانبازی نمود . آری :

در مسـلـخ عـشـق ، جـز نـکـو را نکشند                  روبــه صـفـتـان زشـتـخـو را نـکـشـنــد

گر عـاشـق صـادقی ، ز مـردن مـهـراس                   که مردار شود ، آنکس‌که او را نکشند !

«خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی(عج) ، خمینی را نگهدار» خدایا ، یاران امام «هاشمی ، خامنه‌ای ، مشکینی» را تا انقلاب حضرت حقّ ، «مهدی صاحب‌الزمان(عج)» محفوظ و منصور بدار .

                                                                        کوچک همه شمامصطفی قاسم‌ پور

تاریخ شهادت : 27/1/1362

محل شهادت : فکه (دلیجان ـ امقر)

سمت : مسئول هماهنگی نیروهای منطقه هشت خوزستان و لرستان

                                                                                28/11/1361




نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اردیبهشت 29 توسط خادم الشهدا

شهادت به آسانی بدست نمی‌آید ، مگر با آگاهی و عقیده و جهاد . شهادت این آرزوی جاودانه ما و همه پیروان

 

حسینی(ع) دو چهره دارد : یکی خون حسینی(ع) و دیگری پیام زینبی(س) ! ، ما باید از اسلام دفاع کنیم و این دفاع

 

عقلاً و شرعاً واجب است .

 

         شهادت نیز آرزوی هر مسلمانی است که اسلام راستین را درک کرده باشد . آری ای مردم شهیدپرور : من و

 

شما آرزو می‌کردیم ، ای کاش در جنگهای صدر اسلام می‌بودیم و با معاویه و ابوسفیان‌ها و خوارج می‌جنگیدیم و

 

از یاران محمد(ص) و علی(ع) و حسین‌(ع) به‌حساب می‌آمدیم و شهید می‌شدیم ، بدانید اکنون نیز جنگ صدر اسلام پیش

 

آمده است ! و اگر در آن زمان جنگ بدر و خیبر مطرح بود ، اکنون نیز هست ، پس در راه خدا مال و جانهایتان را

 

 انفاق کنید که خداوند ، بهشت را به بها می‌دهد نه به بهانه ! .

 

         از شما مردم شهیدپرور و امّت حزب‌الله می‌خواهم که جبهه‌ها را خالی نگذاشته و دست از حمایت رزمندگان

 

اسلام برندارید و اگر توان حضور در جبهه‌ها را ندارید ، لااقل در مقابل فسادهای داخلی مقابله ، و اجازه ندهید که

 

عده‌ای ضدانقلاب به اسلام ضربه بزنند .

 

         ای خدای بزرگ ! می‌دانم که امام امّت ، خمینی بت‌شکن را برای هدایت ما فرستاده‌ای ، و من بر خودم

 

وظیفه دانسته که به ایشان لبیک گفته و به خاطر دفاع از دین اسلام ، خویشتن با اختیار تمام قدم در جبهه گذاشته و

 

تا قطره‌ای خون در بدن دارم ، استقامت خواهم نمود تا که شاید با ریختن خون خود و دیگر همرزمانم راه کربلا را هموار ساخته و به اسلام خدمتی کرده باشم .

 

         و اینک سخنی چند با پدر و مادر مهربان و خواهران و برادرانم : ای پدر گرامیم ! از تو می‌خواهم نظیر

 

زین‌العابدین(ع) صبور باشید . و تو ای مادرم ! خوب می‌دانی وقتی زینب(س) تمام یاران و عزیزانش را شهید دید و

 

هنگامه آن بود که حسین(ع) مظلوم به میدان برود ، چقدر نگران و مضطرب بود و حسین(ع) دلداریش می‌داد و

 

 می‌فرمود : خواهرم ، ناراحت مباش ؛ زیرا دشمنان اسلام از نگرانی تو شادمان می‌شوند ، پس تو نیز ، زینب‌وار

 

مقاوم باش و اگر شهید شدم ، هرگز کمترین ناراحتی به خویشتن راه مده ! مبادا کوردلانی از پریشانیت خوشحال

 

شوند . پدر عزیز و مادر مهربانم ! شما همیشه می‌گفتید : « ایاک نعبد و ایاک نستعین » و « اهدنا الصراط

 

المستقیم » و این همان یاری جستن ، پرستش و هدایت به آن « صراط مستقیم » است ، که فرزندتان را در راه

 

اسلام هدیه کرده‌اید و در صحرای محشر ، ان‌شاءالله شما را شفاعت خواهد کرد .

 

از خواهرانم می‌خواهم « کما فی السابق » در حفظ حجابتان بکوشید . در خاتمه از پدر و مادر و برادران و

 

خواهران ، و دوستان و آشنایانی که از من بدی دیده‌اند حلالیت خواسته و طلب بخشش دارم .

 

خداوندا : اگر کارهای ناشایست انجام داده‌ام ، غفلت مرا دریافته است ، تو خود بر من نگیر و ببخش !

 

 




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 اردیبهشت 25 توسط خادم الشهدا

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین

 

و اما بعد از حمد خدای تبارک و تعالی و درود به پیغمبر و اهل بیتشان علیهم السلام خداوند توفیق عنایت فرمود که در شب شانزدهم اسفندماه سال هزار و سیصد و شصت شمسی مطابق با جمادی الاول در ایام وفات فاطمه زهرا سلام الله علیها وصیتنامه ای بنویسم. و خدایا تو گواهی در این لحظه که در خدمت مقام وحدانیت، این کلمات را می نویسم بسی شرمنده و شرمسارم، چرا که بندگان تو را می بینم که در جبهه های حق بر علیه باطل می جنگند و در سنگرهای خود وصیتنامه های شهید وارانه می نویسند. خدایا دلم می سوزد که چرا به زمین چسبیدم. خدایا اگر من بیچاره در این لحظه بمیرم فردا در مقابل این جوانانی که از لذت و عیش و نوش دنیا بریدند و رو به تو آوردند سرافکنده خواهم بود.

اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له و اشهدان محمدا صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و ان علیا امیرالمؤمنین و حسن بن علی المجتبی و حسین بن علی السیدالشهدا و علی بن الحسین زین العابدین و محمدبن علی باقر علم النبین و جعفربن محمد الصادق و موسی بن جعفر الکاظم و علی بن موسی الرضا و محمدبن علی التقی و علی بن محمدالنقی والحسن بن علی العسگری و حجة بن الحسن المهدی صلواتک علیهم اجمعین ائمتی و سادتی بهم اتولی و من اعدائهم اتبری و ان ما جاز به النبی حق و ان الله بعث من فی القبور.

ای پدر بزرگوار و مادر مهربانم و ای خواهران و برادران و ای همه کسانی که با شما در دنیا مانوس بودم از شما عاجزانه می خواهم که پیوسته از برایم طلب مغفرت کنید چرا که با رویی سیاه از دنیا می روم. شما نمی دانید خدا چقدر لطف کرده گناهان مرا از شما پوشانده.

آنچه در دوران زندگیم بیش از همه چیز مرا رنج داد و باعث خون دل خوردن من شد، اخلاص نداشتنم بود و الان نمی دانم در مقابل خدای بزرگ چه عملی را همراه خود ببرم؟

دومین مسئله ای که مرا در زندگی عقب انداخت که موفق نشوم از فیض های بزرگتری بهره مندتر گردم، بی نظمی و بز صفتی من بود که جسته گریخته کار می کردم و به هر کشتزاری دهانی می زدم. این است که دستم از حسنات تهی است.

و سومین چیزی که گوشت بدنم را آب کرد و در دنیا مرا سوزاند تا قیامت چه بر سرم آورند غیبت بخصوص غیبت علما بود. خدا کند که با دعای شما ، پروردگار همه کسانی را که بر گردن ما حق دارند از دست ما راضی گرداند ...

فراموش نمی کنم وقتی که آمدید پشت میله های زندان قصر و گفتید :

خدایا من از این فرزند راضی هستم تو هم راضی باش و من چقدر آسوده شدم ....

ای مادرم ! شما آن مادری هستید که در اولین برخورد هنگام ملاقات در زندان حماسه ای همچون حضرت زینب آفریدید . همان جا که گفتید فرزندم ناراحت نباش ، تو سرباز امام زمان (عج) هستی ، درس هایت را بخوان . و مرا از آن گرداب هولناک به ساحل اطمینان خاطر آوردید . و اگر این فرزند کوچک شما فاتحانه و پیروزمندانه با چهره سفید از دنیا رفت ، بدانید همان دعای شماست که در اولین سال عروسی خود جهت فرزندی صالح کردید مستجاب گشته و خدا این فرزند صالح را از شما پذیرفته است .

ای خواهرانم ! طاهره خانم و اکرم خانم ! شما از یادتان نرود که شما از پستانی پاک شیر خورده اید و باید با پستانی پاک به فرزندانتان شیر بدهید . فرزندانتان را با حب اهل بیت بار بیاورید ؛ آنها را آشنا با ولایت فقیه کنید . مگر نمی دانید که پیغمبر خدا ما را به دست اهل بیتش سپرد و امام زمان ، ما را به دست فقها سپردند ؟ مبادا در راهی بجز راه مرجع تقلید قدمی بردارید که در این صورت در مقابل خدای تبارک و تعالی هیچ حجتی ندارید .

برادران عزیزم ! ای رحمت خدا و ای امین خدا و ای عطاء خدا ! شما سربازی امام زمان (عج) را فراموش نکنید . برادرتان که لیاقت نداشت اما امیدوارم شما جزء انصار و یاران امام زمان (عج) باشید .

بکوشید با تقوای الهی از منبع اهل بیت بهره مند شوید ، نکند خدای ناکرده در دسته بندی ها و جبهه بندی های مذهبی بیفتید که معنویت روحانیت از شما گرفته می شود . که ناگهان می بینید از روحانیت بجز لباسش برایتان نمانده است . به این طرف و آن طرف ننگرید ، فقط نگاه کنید به نائب امام زمان تان تا فریب نخورید . در گرداب غیبت ها و تهمت ها نیفتید ؛ خدا گواه است که این بدگویی ها ایمان را می خورد و انسان را از روحانیت اخراج می کند . لذت مناجات با خدا را از بین می برد .

و شما به بچه های خواهرانتان بیشتر سر بزنید ؛ مخصوصاً فرزندان طاهره خانم که سید هستند ، باید جزء رهروان راه حسینی باشند .

من از همه رفقایم التماس دعا دارم ، فقط دو نفر از دوستانم را بگویید به سر قبرم بیشتر بیایند : یکی آقا مصطفی ردانی پور و یکی هم سید مرتضی صاحب فصول و از جانب من بر سر قبر سید احمد حجازی بروید و شبهای جمعه قبر مرحوم مجلسی را فراموش نکنید .

زیارت قبر آقای مطهری علم و حکمت و زیارت آقای مدنی تقوی و زهد و زیارت قبر آقای بهشتی سوز و گداز به انسان می دهد ؛ زیارت این قبور را فراموش نکنید .

و با اجازه پدر بزرگوارم اخوی رحمت الله را به عنوان قیم انتخاب کردم ، باشد که بدهی های مرا بدهد ....

 

خدایا ما را جزو یاران امام زمان محسوب بدار .

خدایا رهبر کبیر انقلاب امام خمینی را در پناه خودت از همه بلاها مصون و محفوظ بدار.

خدایا رزمندگان ما را در جبهه های حق بر علیه باطل بر دشمنان شان فاتح و پیروز بگردان .

خدایا ما را به شهدا ملحق بگردان .

پروردگارا عاقبت امر ما را ختم به خیر بگردان . Meysamei-4

خدایا پدر و مادر ما را از دست ما راضی و خشنود بگردان .

پروردگارا مهر و محبت اهل بیت را از ما و فرزندان ما مگیر .

افسوس که عمری پی اغیار دویدیم

از یار بریدیم و به مقصد نرسیدیم

سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم

جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم

والسلام

(منع پایگاه صالحان )بر گرفته از کتاب" تنها 30 ماه دیگر  " نوشته مصطفی محمدی




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 اردیبهشت 25 توسط خادم الشهدا

شهید علم الهدی

 

خواهر عزیز، صدیقه

پس از اهداء سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو می‌کنم.

چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم ناچار برای اولین بار قلم بدست گرفتم و با شما حرف می‌زنم.

ساعتی پیش داشتم مطالعه می‌کردم به یک جمله رسیدم. در مورد این جمله زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه این ساعات فکر را که در آستانه شروع سال جدید بود برایتان بنویسم.

شاندل Shandel متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم می‌گوید :

«انسان این عصر زندگی را وقف تهیه وسایل زندگی می‌کند»

ما زندگی را در رنج می‌گذرانیم تا راحتی و آرامش ایجاد کنیم، تمامی عمر می‌رویم به این امید که لحظاتی بنشینیم، تمام عمر زحمت می‌کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می‌گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمی‌کنیم و نمی‌یابیم. زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می‌شود.

نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً در آدم بوجود می‌آورند بوسیله تبلیغات است تلویزیون را روشن می‌کنید و بعد از دو ساعت خاموش می‌کنید به خودتان نگاه می‌کنید، می‌بینید هفت هشت احتیاج خرید تازه بوجود آمده که قبلاً لازم نداشتید، قبلاً مثلاً با خاکستر دیگ را می‌شستید امروز حتماً باید پودر... بخرید.

بوردا می‌خرید زن روز می‌خرید نگاه می‌کنید در فکر تهیه لباسها و مدل‌های آن می‌افتید استعمار فرهنگی و فرهنگ زدایی از طریق تقلید تشبه رقابت مصرف‌های مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد(ص) که من یتشبه یقوم فهو منه که از کلمه شبیه استفاده شده (پی می‌بریم) اگر زندگیمان مثل اروپایی‌ها شد اگر وضع لباسهامان مثل مدلهای ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم... شد خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه به سوی او شدن میل کرده‌ایم.

یکنواختی و قالبی شدن انسانها در جوامع گوناگون و مخصوصاً در ملت‌ ما که مرتباً بوسیله برنامه‌های فرهنگی‌مان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده می‌شود همه در قالبهای ماشینیسم بخاطر بالابردن مصرف جهانی مخصوصاً جهان سوم که دنیای صنعتی به ما تحمیل می‌کند. غارت اصالتها، منابع معنوی و از بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هرچه کمتر و تولید هرچه بیشتر بوسیله عوامل آموزشی دگرگون می‌شود. چرا که اروپای صنعتی می‌بایست برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کند و چه کند که بتواند کالای مصرفی بدهد و مواد تولیدی بگیرد و منت بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند و اگر هم سواری خواست خر خوبی تربیت کرده باشد و...

ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز می‌کند و سپس از یک خصیصه پاک و اصیل خدایی که برسم امانت به انسان داده شده استفاده می‌کند و آن تنوع که شکل تکامل است.

ما می‌بینیم (همراه با درد) که تمام فلسفه‌ها و مذهب‌ها و ایده‌آلها و عشق‌ها و خواسته‌ها و... خلاصه شده در این : اصالت مال زندگی مادی است بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد هدف رفاه است پس برای چه باید کار کرد؟ برای ساختن وسایل آسایش زندگی

داستان شازده کوچولو را خوانده‌اید؟

آیا قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟

برای رسیدن به ایده‌آلهای مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار، او (الله)؟ نه برای بدست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن

یک دور، باطل دور حماقت کار. استراحت. خوردن. خوابیدن همین و بس!!! بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست، مثال می‌زنم، آیا وقتی مثلاً به خواستگاری می‌روید چه می‌پرسید، می‌پرسید که آیا شما آدم باهوشی هستید؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار وقار و اصالت دارید؟

چه مقدار قرآن را درک کرده‌اید؟ چه مقدار در تاریخ و اعتقاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است و... هرگز!

درست همانگونه می‌اندیشیم و همانگونه انتخاب می‌کنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب به ما تحمیل کرده و معیار ارزشهامان بسته‌بندی شده از غرب می‌آید، اما خود نمی‌دانیم و نمی‌فهمیم و خیال می‌کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است در صورتیکه اندیشه‌ای که قرآن به ما می‌خواهد بدهد درست عکس آن است و با آن در تضاد کامل است.

و اصلاً اندیشه تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزشها و معیارها و طرز تفکرها و برداشتها و چنین شناختی است نسبت به زندگی حیات وسایل مادی نیازها خواستها ایده‌آلها و...

و ما تمام تلاشمان و ناراحتی‌هامان و رنج‌ها و حتی نوع احساسهامان در اینست که بهتر زندگی کنیم بجای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلاً چرا زندگی می‌کنیم؟ و به اینها توجه نداریم، چرا که نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم، از لجن مصرف بدون تولید، از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات، و تمام نیروهای خلاق و نبوغهای سرشار را در وسیله خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همینکه پا روی پلکان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فکر کند سوراخ سمبه‌های آن، رنگ آن و... که لحظه‌ای خواهد رسید و گریبان مرگ او را فرا گرفت و هنوز در فکر اینست که پله چوبی را تبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا... کند و در نتیجه عمر تمام می‌شود و خود را به پشت بام نرسانده.

خواهش می‌کنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آن را درک کنی الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا (مردم خوابند وقتی که مردند متنبه می‌شوند، بیدار می‌شوند) که حدس می‌زنم این جمله زیبا از فاطمه بزرگ آن الگوی نمونه شاهد اسوه در همه زمانها برای همه نسلها و همه دختران و مادران تاریخ آن چهره زنده که جز از وقایع مرگ او از تاریخ زندگیش چیزی نمی‌دانیم و او که باید در لحظه‌های زندگی در تصمیم‌ها در انتخاب در جلو چشمانمان باشد تا بیاموزیم که چگونه زندگی کنیم و چگونه بمیریم.

نتایجی که من از این جمله گرفته‌ایم به شما ارائه می‌دهم چه بسا که شما فکر کنید به نتایج عمیق تری دست یابید.

مردم خوابند

1. خواب معمولاً در شب است و از خصوصیات شب تاریکی و سیاهی و ظلمات است.

2. کسی که خواب است از وقایعی که در اطرافش اتفاق می‌افتد بی خبر است.

3. کسی که خواب است از خود نیز بی خبر است.

4. اگر دشمنی داشته باشد به سادگی می‌تواند او را از بین ببرد یا در دام بیندازد.

5. هنگامی که خورشید که مظهر نور است و روشنایی، طلوع کرد انسان از خواب بیدار می‌شود.

6. کلمه ناس بکار رفته به معنای توده مردم.

7. چه کسی متنبه می‌شود، بیزار می‌شود، پشیمان می‌شود، بعد از آنکه بیدار شد؟ کسی که می‌فهمد استعدادها و نیروهای بسیار در وجود داشته سرمایه‌های عظیمی خدا به او عطا کرده و آنها را راکد در عالم خواب و ناآگاهی قرار داده همانند آب راکدی که می‌گندد و بوی بد می‌دهد.

و در ثانی کار از کار گذشته و مرگ فرا رسیده و راه بازگشتی نیست.

هدف او (الله) از آفرینش انسان تکامل بسوی اوست و سرمایه‌های مادی را در اختیار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف بکار بریم، اما... چگونه بدست خود استعدادها و نبوغهایمان را دفن می‌کنیم و در گورستان فراموشی رها می‌کنیم و به قول قرآن زندگی‌مان کافرانه می‌شود.

زیّن للذین کفروا الحیوه الدنیا و یسخرون من الذین آمنوا والذین اتقوا فوقهم یوم القیامه.

کسانیکه کفر ورزیدند و حیات دنیا برای آنان زینت داده شده، ایمان آورندگان را مسخره می‌کنند. ولی کسانیکه تقوی پیشه کردند روز قیامت و حیات اخروی برایشان بسیار برتر و مهمتر است.

در آیه14 سوره آل عمران مراجعه کنید و دریابید که در این آیه نقش زن در تعیین جهت فکری و مسیر زندگی مرد و اجتماع چگونه مطرح شد.

الدنیا مزرعه الاخره

(یونس )هرچه که نداشتیم از خدا می‌خواهیم و هنگامیکه خدا آن را به ما داد او را فراموش می‌کنیم پس جزو مسرفین هستیم.

زیرا آنچه را از نعمتها که خدا به ما داده تا در راه رسیدن به او بکار بریم و اگر بکار نگرفتیم مسرفیم. کذلک زین للمسرفین ما کانوا یعملون. ان الله لایحب القوم المسرفین.

(اعراف) این آیه بسیار عمیق و زیبا و رسا است.

خطاب به بنی اسرائیل (همان قومی که پیامبر ما را به آنها تشبیه می‌کند) متاع و زینت دنیا را حرام نکردیم بر مردم بلکه اینها وسیله‌ایست برای مردم با ایمان و اینها فقط در دنیاست و البته و البته در آخرت بهتر از اینها را به مردم با ایمان خواهیم داد.

به سوره کهف آیه 7- سوره اعراف آیه 31- سوره حدید20- سوره کهف 28 سوره قصص 78 و79. سوره احزاب 28. سوره توبه 38. سوره نساء 77. سوره آل عمران 185. سوره نحل 117. سوره یونس 23و70 سوره رعد 27 قصص 60و61. سوره غافر39. سوره شوری 36. سوره زخرف 35. مراجعه کنید با دقت به سخن خدا گوش کنید تا چگونگی زندگی و راه و هدف و نوع نیازها و خواسته‌هایمان را از فرهنگ و ایدئولوژی قرآن بگیریم و به جهانیان ثابت کنیم که قرآن برای همه زمانهاست و عمل کردن آن برای همه نسلها

منتظر پاسخ شما به سخن من

برادرتان از مشهد- حسین(منبع وبلاگ مدرسه عشق)




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 اردیبهشت 25 توسط خادم الشهدا

وصیت نامه ی شهید  مجتبی علمدار

 

... اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است. پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سروقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع و خشوع در نماز طلب کنید به همه شما وصیت می کنم همه شمائیکه این صفحه را می خوانید، قرآن بخوانید بیشتر بشناسید، بیشتر عشق بورزید، بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید و بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید. سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان ، بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید به دوستان و برادران عزیزم وصیت می کنم کاری نکنند که صدای غربت فرزند فاطمه (س) مقام معظم رهبری(ره) را که همان ناله غریبانه فاطمه (س) خواهد بود به گوش برسد همان طوری که زمان امام خمینی(ره) گوش به فرمان بودید و در صحنه های انقلاب حاضر و آماده ایثار جان و مال و زندگی [باشید]... شیعه ها، مسلمانها، حزب اللهی ها، بسیجی ها و ...نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود. بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد، باشند. چون دشمنان اسلام کمر همت بسته اند ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید. متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند. وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنند و تنها امید من همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده آن را بر روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند، مداحی، داخل قبرم رود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا(س) وجد غریبم حسین (ع) را بخواند به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن لحظه حسن است که مهمان من است ... از اعماق قلبم می گویم، من از ظلمت و فشار قبر خیلی می ترسم شما را به حق پنج تن آل عبا تا می‌توانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر را برای من بخوانید، زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و به سوی آرامگاه می برید تا می توانید مهدی (عج) و فاطمه(س) را صدا بزنید.
الحقیر سید مجتبی علمدار(منبع وبلاگ پایگاه عشق)




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91 اردیبهشت 24 توسط خادم الشهدا

 

شهید حاج محمد ابراهیم همت در دومین وصیت نامه بجامانده از خود نوشته است: خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم.

*اولین وصیت نامه شهید همت:

به تاریخ 19/10/59 شمسی ساعت 10:10 شب چند سطری وصیت نامه می نویسم : هر شب ستاره ای را به زمین می کشند و باز این آسمان غم‌زده غرق ستاره است ، مادر جان می دانی تو را بسیاردوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت.مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی می کشد و حکومت های طاغوت مکمل های این جهل اند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم ؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد ؛ مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند. ای کاش به خود می آمدند. از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که : اسلامی ... ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می آمدند و آنها نیز پوزه استکبار را بر خاک می مالیدند. مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را می شناختند و نه باریش زحمت و رنجی متحمل شده اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد . پدر و مادر ؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم شهادت در قاموس اسلام کاری‌ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور،شرک و الحاد می‌زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست اینها سد راه انقلاب اسلامیند ؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه تکامل طی شود مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار ( اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک) .
و السلام؛
محمد ابراهیم همت

**دومین وصیت نامه شهید همت:

به نام خدا
نامی که هرگز از وجودم دور نیست و پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر داشتم.
سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان اسوه و اسطوره بشریت.
مادر گرامی و همسر مهربانم پدر و برادران عزیزم!
درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید.چقدر شماها صبورید.خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند.الگو و اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی با خدای چرا که «ان الله اشتری من المومنین».
من نیز در پوست خود نمی گنجم.گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم(هوای نفس شیطان درون و خالص نشدن)
در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد و هر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است.
عزیزانم!این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام.
از شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در خرمشهر پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعدا حرکت به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است.
خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می روم با دنیایی انتظار انتظار وصال و رسیدن به معشوق.ای عزیزان من توجه کنید:
*1-اگر خداوند فرزندی نصیبم کرد با اینکه نتوانستم در طول دورانی که همسر انتخاب کردم حتی یک هفته خانه باشم دلم می خواهد او را علی وار تربیت کنید.
همسرم انسان فوق العاده ایست او صبور است و به زینب عشق می ورزد او از تربیت کردن صحیح فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پیدا کرده است .اگر پسر به دنیا آورد اسم او را مهدی و اگر دختر به دنیا آورد اسم او را مریم بگذارید.چون همسرم از این اسم خوشش می آید.
*2-امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از معرفت است .فرامین او را مو به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی باشدزیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد.
*3-هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی)بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند.
*4-ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است.
*5-از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.
حقیر حاج همت(منبع رجا نیوز)




قالب وبلاگ